۱۳۸۹ فروردین ۱۱, چهارشنبه

مسعود اخراجی


جناب آقای مسعود ده نمکی ، می دانید چرا با همه ی این ژانگولر بازی هایی که در می آورید کماکان از شما و کارهای گذشته تان عصبانی هستیم و ناراحت ؛ و باور نمی کنیم که شما به صرف دوربین به دست گرفتن واقعا عوض شده باشید ؟
چون هنوز که هنوز است همان آدم قبلی هستید با همان اعتقادات و باورها ؛ این را در همان لحظه ای که در اختتامیه ی جشنواره ی فجر روی سن رفتید و با تکان دادن دستتان در هوا فریاد سر دادید که نه مرغ می خواهید و نه سیمرغ ( در حالی که واقعا فکر می کردید در حقتان جفا شده و چون تعداد زیادی بازیگر معروف جلوی دوربین شما رفته اند ، بدون شک داوران باید سیمرغ را تقدیم شما نمایند ! ) همان موقع بود که لو دادید هنوز همان ذهنیت تمامیت خواه و اقتدار طلب بر شما حکومت می کند و دوربین دست گرفتنتان فقط ابزاری است برای ریاکاری .
آقای ده نمکی شما که در صحنه ی آخر فیلم اخراجی های 2 از سرود ای ایران استفاده می کنید و این سرود را نشانه ی وحدت ملی می دانید یادتان نمی آید چه کسانی با چوب و چماق بلندگوهای حسینیه ی ارشاد را ، به خاطر این که از آن ها سرود ای ایران در حال پخش بود ، درب و داغان کردند؟ فرموده اید چگونه است شما که قلم به دست مشغول روزنامه نگاری بوده اید و حالا مشغول فیلمسازی هستید باید جواب پس بدهید ؟ شما قلم روزنامه نگاری را برای خودتان چه تعریف کرده اید ؟

پی نوشت : آقای ده نمکی یادتان باشد که مردم فراموش نمی کنند ، می بخشند . بخشش هم شرایطی دارد که پذیرفتن اشتباهات گذشته و ابراز پشیمانی از آن ها اولین قدم این راه است .


۱۳۸۸ اسفند ۱۵, شنبه

16 اسفند !

یه روزی بهت گفتم یکی از مهم ترین کارهایی که تو این دنیا باید انجام بدم اینه که مطمئن باشم حال تو خوبه ، خب ، هنوزم یکی از مهم ترین کارهایی که تو این دنیا باید انجام بدم اینه که مطمئن باشم حال تو خوبه .
تولدت مبارک و همیشه بخند >D:<

پی نوشت : نمی دونم چرا امسال 6 مارس با 16 اسفند تو یه روز نیفتاده ، ولی من 16 اسفند رو بیشتر دوست دارم !