دیروز باد می آمد
امروز در باد رقصیدیم
فردا بر باد می میریم
۱۳۸۹ اسفند ۱, یکشنبه
۱۳۸۹ بهمن ۲۶, سهشنبه
۱۳۸۹ بهمن ۱۵, جمعه
هاراگيري در شب زمستاني
خداوند تنها بود ، پس انسان را زوج آفريد تا انتقام بگيرد .
* * * * *
من از صادق هدایت بدم میاد ، من از همه ي صادق هدايت ها بدم مياد ، من از پیرمرد خنزر پنزری بدم میاد ، من از همه ي پيرمرد هاي خنزرپنزري بدم مياد ، من از گل نیلوفر بدم میاد . من از همه ی گل های نیلوفر بدم میاد . من از دو ماه و چهار روز بدم میاد ، من از همه ی دو ماه و چهار روزها بدم میاد . من از زن اثیری بدم میاد ، من از همه ی زن های اثیری بدم میاد ، من از حلول عشق تو زن اثیری بدم میاد ، من از حلول تو بدم میاد ، من از عشق تو بدم میاد ، من از حلول عشق تو تو زن اثیری بدم میاد ، من از دیدن بدم میاد ، من از ادراک بدم میاد ، من از عرفان بدم میاد ، من از لمس بدم میاد . من از بو کشیدن بدم میاد ، من از بو بدم میاد ، من از بوی تو بدم میاد ، من از بوی تو که منو غرق می کنه بدم میاد . من از مستی بوی تو بدم میاد .
من از هشیاری الکل بدم میاد ، من از ذهن هشیار بدم میاد ، من از بالا آوردن ده صفحه درد بدم میاد ، من از تند تند نوشتن بدم میاد ، من از این همه ذهن بدم میاد ، من از این ده صفحه بدم میاد ، من از همه ی ده صفحه ها بدم میاد . من از دفن شدن زیر خروار ها گه بیرون زده از من بدم میاد . من از اینکه تو خوابی بدم میاد ، من از اینکه من بیدارم بدم میاد ، من از این که تو بیدار شی بدم میاد ، من از این که من بخوابم بدم میاد . من از سیاه بدم میاد ، من از سفید بدم میاد ، من از خاکستری بدم میاد .
فقط به حرومزاده ها می شه اعتماد کرد ، من از حرومزاده ها بدم میاد . تنها پناه من ریشه های کج و کوله ی مسواک مستعمل دو سالمه ، من بدون این مسواک له می شم ، من از این سنگینی بدم میاد .
من از خودم بدم میاد ، من از اشک بدم میاد ، من از لبخند بدم میاد ، من از زندگی مجازی بدم میاد ، من از خدای خودم بدم میاد ، من از خدای تو بدم میاد ، من از رفتن بدم میاد ، من از اومدن بدم میاد ، من از گم شدن بدم میاد ، من از پیدا شدن بدم میاد ، من از فکر کردن بدم میاد ، من از فکر کردن به تو بدم میاد ، من از خندیدن بدم میاد . من از خندوندن بدم میاد . من از یه تیکه ماهیچه توی سینه بدم میاد ، من از فضای خالی توی سینه بدم میاد ، من از خلا توی سینه بدم میاد ، من از این درد بدم میاد .
من از هشیاری الکل بدم میاد ، من از ذهن هشیار بدم میاد ، من از بالا آوردن ده صفحه درد بدم میاد ، من از تند تند نوشتن بدم میاد ، من از این همه ذهن بدم میاد ، من از این ده صفحه بدم میاد ، من از همه ی ده صفحه ها بدم میاد . من از دفن شدن زیر خروار ها گه بیرون زده از من بدم میاد . من از اینکه تو خوابی بدم میاد ، من از اینکه من بیدارم بدم میاد ، من از این که تو بیدار شی بدم میاد ، من از این که من بخوابم بدم میاد . من از سیاه بدم میاد ، من از سفید بدم میاد ، من از خاکستری بدم میاد .
فقط به حرومزاده ها می شه اعتماد کرد ، من از حرومزاده ها بدم میاد . تنها پناه من ریشه های کج و کوله ی مسواک مستعمل دو سالمه ، من بدون این مسواک له می شم ، من از این سنگینی بدم میاد .
من از خودم بدم میاد ، من از اشک بدم میاد ، من از لبخند بدم میاد ، من از زندگی مجازی بدم میاد ، من از خدای خودم بدم میاد ، من از خدای تو بدم میاد ، من از رفتن بدم میاد ، من از اومدن بدم میاد ، من از گم شدن بدم میاد ، من از پیدا شدن بدم میاد ، من از فکر کردن بدم میاد ، من از فکر کردن به تو بدم میاد ، من از خندیدن بدم میاد . من از خندوندن بدم میاد . من از یه تیکه ماهیچه توی سینه بدم میاد ، من از فضای خالی توی سینه بدم میاد ، من از خلا توی سینه بدم میاد ، من از این درد بدم میاد .
اشتراک در:
پستها (Atom)