۱۳۸۶ آبان ۲۶, شنبه

کوچولو!

به آن امید که کسی جز تو او را دوست داشته باشد زیر و رو  می کنم روابط را .

به هر سلامی امید وار می شوم و از هر خدا حافظی نا امید .

و تو او را دوست داری

او نیز تو را .

و من کوچکم هنوز .

چشمهایت دروغ نمی گویند ...

پی نوشت ۱ : ما ۳ سال دیر به دنیا آمده ایم !

پی نوشت ۲ : خدایا ر یدی!

پی نوشت ۳ : لا اقل سیفون را می کشیدی لامصب !!

۱۱ نظر:

shameilie گفت...

خوشم مياد وقتی انقدر راحت می نويسی ...

شازده خانوم گفت...

بالاخره پيدات کردم.

اما از همه اينها گذشت اولين وبلاگيه که ميبينم کامنت هاش هم اروتيکه.

شازده خانوم گفت...

سيفون رو خوب اومدی

hhz گفت...

عجله نکن، سیفون را هم به موقع میکشند.

مبهم گفت...

سيستمه سيفون... هه...........

جالب بود....

شما استاديد....

قدم روی سر ما گذاشتيد...

:)

لطف داريد..... :)

ما عضو شديم...

با ارزوی موفقيت روز افزونتان....

يا علی....

نگين گفت...

عضو شديم

ماندا گفت...

غصه نخور خدا هرکاری ميکنه حواسش جمعه! به موقعش سيفونشم می کشه...

عضو می شویم ...

ليمو بانو گفت...

چرا هرکی ميخواد دير به دنيا بياد، سه سال دير به دنيا مياد؟ برنامه‌ی خاصصصصصيه ؟ هماهنگ کرده‌ين قبلاْ ؟

هيچكس ( آرش ) گفت...

راه دوري نيست.

كافي است از كنار اين رديف درختان بيايي.

تا انتهاي اين جاده بيايي.

گم نمي شوي. راه ديگري نيست.

ميان بر نمي شود زد.

اگر پاييز باشد برگهاي خشك زير پايت صدا مي كنند.

شايد هم زمستان باشد و برف باريده باشد

و جاي پايت روي برفها بماند.

راه دوري نيست.

رديف درختان نمي گذارد گم شوي.

1اين همان جاست كه من كنارش ايستاده ام.

همان جا كه سر راه هيچ كس نيست.

راه دوري نيست.

.

.

صنم كده ي هيچكس به روز شد

منتظر حضور گرمتون

<~~~~hichkas~~~~>

مبهم گفت...

:)

مبهم گفت...

ای ترای ....i try