۱۳۸۶ اسفند ۲۵, شنبه

ما هیچ ، ما نگاه ...

چرا وقتی همه دارن اون وسط می رقصن من اینور دارم به گرسنگی یه بچه ی آفریقایی فکر می کنم ؟!


پی نوشت : بهتره یه دنیای جدید پیدا کنم ...

۲۴ نظر:

خودم گفت...

بهتره؟

نازي گفت...

فک کنم بهش می گن مازوخیسم .

خودم گفت...

سلام

برات دعا می کنم موفق بشی
منم یه تصمیمه جدید گرفتم واسم دعا کن

نوروز پیشاپیش مبارک
شادوآروم باشی

ناشناس گفت...

پس داشتی به گرسنگی یه بچه آفریقایی فکر می کردی؟!:D

شبنم گفت...

به امید سالی پر از خریتهای بدون تعقل دست و پاگیر ... سال خوبی داشته باشی!

کامپرور گفت...

چونکه بلد نیستی برقصی

یاوه نگار گفت...

:)

این تفکرات را ما هم داریم . این هایی که به درد درک منتهی می شوند.
البته این ها خودش نوعی رقصیدن است.
که مااز بن با رقصیدن میانه خوبی نداریم!!
:)

دنیا ی خوبی ست!!
پر از تنوع و تضاددد!!!!

- سال نوتون هم مبارک استاد.امیدوارم سالی پر از خوشبختی و دوستی ها و شادی ها و آرامش ها داشته باشید.
آرزومند همیشگی آرزوهاتان.-

یا علی.

یاوه نگار گفت...

مااز بن با رقصیدن میانه خوبی نداریم!! منظورمان همین رقص هایی ست که شما بهشان می نگرید.

ناشناس گفت...

دنیای جدید رو ما خودمون باید بسازیم

گلبو گفت...

خر جونم دنیای جدید رو خودمون باید بسازیم با عشق محیت و نگاهی تازه

مریم _هیچ کس _ گفت...

مهم اینه که همین دنیا رو درست کنی...نه بری سراغ یه دنیای جدی...

خاتون گفت...

حتما شامشان خوشمزه بوده

ماني گفت...

حست ستودني است در دنيايي كه همه رقاص مهماني زمانه‌اند و تو در فكر حتي لقمه ناني مي‌جويي براي تنهايي كودكي ...

شاد باشيد...

علی به توان 2 گفت...

راهی نیست...
بیا با هم بریم عضو یونیسف بشیم و بریم کنیا...
نیروی داوطلب...

نگین گفت...

سلام خر !!
سال نو مبارک
ادب حکم میکرد که بیایم و تبریک بگیم !!
متاسفم برای اپ نیومدم
من خیلی وقت درست نیومدم نت
میلتم همین چند روز پیش دیدم
بهترین سال رو برات ارزو دارم عزیزم
ما شادمان میشویم از پیدا کردن یه دنیای جدید !!

علی به توان 2 گفت...

...




بزن مطرب

گمشده گفت...

می دونی چرا برای اینکه جای آدما با خرا عوض شده خر جونم

سلی گفت...

فک میکردی به گرسنگی؟
اون وخ خودت گرسنه ات نبود؟
من که همش به گرستنه ها فک میکنم زودی خودم گشنم میشه..
میدونی من می رفتم می رقشیدم و کلی میخوردم چرا که مثه اون بچه آفریقاییه نشم:دی
چرت و پرت گفتم خفن!:دی
راستی سلام!!

چرندگوی بزرگ گفت...

خری با چنان خریت ندیده بودیم!
سیزده به در می کنیم!!!

عمو هومن گفت...

و اکنون این منم ٬ بهروز ٬ در ابتدای مسیر ..................

یاوه نگار گفت...

:)

نیستید استاد.

شازده خانوم گفت...

بنده براتون قرص نشاط آور مینویسم.
روزی 8 نوبت صبح و ظهر و شب میل بفرمائید.
انشاالله بهبودی حاصل میگردد.
درضمن سال نو مبارک

خاتون گفت...

donyaye jadidetan ra be ma neshan dahid

...... گفت...

به نظر من نمی شه جای بقیه فکر کرد و گفت که چرا شادن یا می خندن. چون ما که جای اونا نیستیم! ولی قضیه ی بچه ها هم واقعا غم انگیزه.ولی اگه تو مهمونی نرقصیم یا ناراحتی کنیم در هر صورت حل نمی شه.مگه اینکه روحیه داشته باشیم واز طریقی منطقی یک قدرت عظیم پیدا کنیم که نشه روش نه گذاشت و نجاتشون بدیم.البته اون تنها بدختی جهان نیست.خیلی زیاد از این چیز ها هست. در مورد دنیا هم من کاملا درکتون می کنم.یه تصور ذهنی که در هر زمانی که اراده کنی می تونی بری توش و  از اتفاق های ناراحت کننده درو بشی. در ضمن فکر می کنم همه یک دنیای ذهنی دارن.حتی اگر انکارش کنن!!