۱۳۸۸ آبان ۱, جمعه

هاملت با سالاد فصل



هاملت با سالاد فصل ، قصه ی انسان است . انسان گم شده در هیاهو و شلوغ پلوغی روزگار . روزگاری مملو از پلیدی ، دو رویی و دروغ . انسانی که کم کم فراموش می کند خوبی ها را ، زیبایی ها را ؛ انسانی که فراموش می کند کیست ، از کجا آمده ، برای چه کاری آمده و ... . آنقدر غوطه ور می شود در این روزگار که همه ی این ها را یادش می رود . هی فرو می رود در کثافت ، هی فرو می رود ، هر چقدر هم که دست و پا می زند برای خلاصی ، افاقه نمی کند . آخر سر وقتی که می خواهد فکر کند و زندگی را به یاد بیاورد ، می بیند که دیگر خیلی دیر شده ، آنقدر فراموشش کرده که دیگر سخت بتواند به یاد بیاورد .

شروع می کند به فشار آوردن به خودش ، تلاش می کند برای پیدا کردن راهی که خلاصی بیاورد .

اما این پلیدی ها هستند که محکومش می کنند ، اتهامش می زنند ، سرش فریاد می زنند ، بازخواستش می کنند . و دست آخر نیز کارش را یک سره می کنند ...و این همان تصویر حمله ی چنگال ها ی درب و داغان است به یک مغز...

این وسط شاید تنها یک چیز برایش بماند ، عشق ... که آن هم کاری از دستش بر نمی آید ...



پی نوشت : هاملت با سالاد فصل نمایشنامه ای است از مرحوم اکبر رادی که این روزها به کارگردانی هادی مرزبان و با بازی فرزانه کابلی ، بهروز بقایی ، فردوس کاویانی ، رضا فیاضی ، بهاره رهنما ، ایوب آقاخانی و سامان تیرانداز ، هر شب در سنگلج به روی صحنه می رود .


۱ نظر:

Samaneh گفت...

چه خوب که تو،همشو فهمیدی!
من که تاتر هایی که توش زیاد حرف بزنن رو خیلی درک نمی کنم(: