۱۳۹۰ مرداد ۲۱, جمعه

چند وقتی است که دلم می خواهد دوباره کتاب های درست و حسابی بخوانم و دوباره از کتاب خواندن لذت ببرم . خیلی وقت است که یک رمان چند صد صفحه ای استخوان دار نخوانده ام و احساس بدی دارم ، یک جاییم یک چیزی خالی است . برای همین تصمیم گرفتم که از این به بعد شب ها اینترنت بازی را کمتر کنم و هم چنین دیگر قبل از خواب وقتم را با دری وری های چشمه هدر ندهم .
چشمه اوایل خوب بود ولی حالا هر چرت و پرتی را چاپ می کند ، مثلا همین دو تای آخری که خواندم ، " نگران نباش " و " بهار 63 " . رمان های خارجی حجیمش هم که قیمت هر کدامشان اندازه ی یک تئاتر ایرانشهر است . خودم در کتابخانه ی پدرم اینقدر کتاب دارم که تا چهل سالگی کفایتم می کند .
خلاصه که اینجور .


۱ نظر:

Baran گفت...

چشمه خیلی وقته خشکیده.نخشکیده که...خشکوندنش!...رمان آخر سال بلو رو بخون..جاده ی کمربندی.شاید خوب باشه:)