۱۳۸۸ آبان ۵, سه‌شنبه

برای روزهایی که دوره کردیم ...


پاییز برای من همیشه فصل غمگینی بوده است . نمی دانم چرا ، ولی همیشه با آمدن پاییز غم زیادی هم می ریزد توی دلم ؛ که تا آمدن زمستان و باریدن اولین برف طول می کشد .

این غمگینی امسال به اوج خودش رسیده است . در میان همه ی پاییزهایی که گذرانده ام تنها پاییز سال قبل اندکی زیبا بود . پاییزی که بریم پر بود از عصرهای شاد ، سینما ، تئاتر ، کافه ، دونات ، پیاده روی با آدم هایی که دوستشان داشتم و ...
حالا یک سال از آن روزها گذشته و همه ی آن عصرهای خوب تمام شده اند . می دانم که زندگی می گذرد و زمان نمی ایستد ، اما در هر حال به آن روزها فکر می کنم و دلم برایشان تنگ شده است ...


۱ نظر:

ن گفت...

دلم برای پاییز تهران تنگ شده! برا ترافیک اول مهر، بچه مدرسه ای ها با مانتو شلوارای رنگ و وارنگ وسط خیابون، نارنگی سبزا، دیدن بارون از پشت پنجره های بلند کلاسای ساختمون جنوبی علوم، بام و بارون و الکل و سیگار...
از ۱۳ آبان خاطره ای ندارم ولی ۱۶ آذر!!!

بهروز، مکانیکی یا برق؟ میخوایم بریم ساندویچ خانواده...