۱۳۹۱ بهمن ۲۷, جمعه

کاناپه های صورتی




کاناپه ها توی راهرو ، جلوی در پله های اضطراری جا خوش کرده اند ؛ در باز نمی شود . راحتی های صورتی اغوایت می کنند که رویشان بنشینی ، که فراموش کنی درِ ورودی پله های اضطراری را . فراموش کنی شاید راهی برای خروج مانده است . تلاشی برای باز شدن در نکنی ، شل شوی و خودت را رها کنی روی نرمی بالشتک های صورتی شان. انگار که دیگر هیچ اضطراری معنا نخواهد داشت ؛ اضطرار کشیدن یک سیگار ... اضطرار خیره شدن به اتومبیل های عبوری اتوبان ... اضطرار هم صحبتی با یک کبوتر ... اضطرار یک پرواز .
کاناپه های صورتی تاریخ می سازند .


هیچ نظری موجود نیست: