کاناپه
ها توی راهرو ، جلوی در پله های اضطراری جا خوش کرده اند ؛ در باز نمی شود
. راحتی های صورتی اغوایت می کنند که رویشان بنشینی ، که فراموش کنی درِ
ورودی پله های اضطراری را . فراموش کنی شاید راهی برای خروج مانده است .
تلاشی برای باز شدن در نکنی ، شل شوی و خودت را رها کنی روی نرمی بالشتک
های صورتی شان. انگار که دیگر هیچ اضطراری معنا نخواهد داشت ؛ اضطرار کشیدن
یک سیگار ... اضطرار خیره شدن به اتومبیل های عبوری اتوبان ... اضطرار هم
صحبتی با یک کبوتر ... اضطرار یک پرواز .
کاناپه های صورتی تاریخ می سازند .
کاناپه های صورتی تاریخ می سازند .
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر