۱۳۸۶ تیر ۲۲, جمعه

بی بهانه

امشب خوشحالم. می خواهم چیزی بنویسم تا بدانی تو  نیز. اما هر چه می اندیشم ذره ای از این انباری ذهن بیرون نمی ریزد.

حال که می نگرم می بینم چیزکی نوشته ام تا بدانی.

خوشحالم!

۳ نظر:

shamelie گفت...

من نيز...

پويا مسئول حمايت از الاغهای فهيم گفت...

ببين صاحب بلاگ عزیز(مثلا نمی‌دونم اسمت بهروزه) به نظرم اول بايد در انباری رو وا کنی تا شايد بدين طربق چيزکی چند از آن بيرون بريزد...

نامدفون گفت...

حالی کرديم ...