۱۳۸۸ شهریور ۱۸, چهارشنبه

اندر فوائد یکهویی به تماشای تئاتر رفتن !

چند وقتی است که دیگر یکهویی به تماشای تئاتر نرفته ام . قبل ترها یک دفعه می شد که عصر بلند می شدم و می رفتم تئاتر شهر ، برای خودم بلیط می خریدم و بعد هم یک اجرا می دیدم ؛ شب هم خوشحال و خندان بر می گشتم . گاهی وقت ها هم تنها نمی رفتم . مثلا قبل از اینکه سمانه از ایران برود ، یکهو عصر جمعه ای زنگ می زدم و می گفتم : " سمانه ، می تونی همین الان عین آدمای غیر متمدن که هیچ برنامه ی درست و درمونی ندارن ، راه بیفتی بیای تئاتر شهر ، بریم یه اجرا ببینیم ؟ قبلش بگم که اگه بلیط گیرمون نیومد حق نداری سرم غر بزنی و در عوض می ریم یه کافه می شینیم ، تیریپ منورالفکری قهوه می زنیم ! " و لامصب سمانه هم که هیچ وقت نه نمی گفت ! و درست عین دو تا آدم غیر متمدن ، بدون برنامه  می رفتیم  و بلیط هم گیرمان می آمد و اجرا هم می دیدیم و چه لذتی داشت .

به نظر من این بهترین روش برای دیدن نمایش است ؛ و حالا هم عرض می کنم که چرا :

اولا که شما در این روش به جای اینکه برای خرید بلیط ، یک روز عصرتان را بگذارید و یک عصر دیگر را هم برای دیدن خود اجرا ، فقط یک روز عصر می روید ، بلیط می گیرید و اجرا را هم می بینید .

مثلا به جای اینکه یک روز ساعت شش بروید و بلیط بگیرید ، و بعد هم فردایش ساعت هشت برای خود نمایش بروید ، یک روز ساعت چهار بعد از ظهر می روید ، بلیط ردیف چهارم هم گیرتان می آید . تا هشت خودتان را مشغول می کنید ، کتاب می خوانید ، به کافه سر می زنید ، به آدم های دور و برتان و کلا محیط اطرافتان بیشتر توجه می کنید ، چیز میز می نویسید ، اگر دوربینتان همراهتان باشد سعی می کنید چند تایی عکس خوب بیاندازید و وقتی هم که اجرا شروع شد می روید و نمایش را می بینید .

ثانیا با این روش اصولا هیچ کدام از اجراهای خوب را از دست نمی دهید . به خاطر اینکه اصولا تعداد نفراتی که اینگونه با شما همراه می شوند یا یک نفر است که خودتان هستید یا حداکثر دو نفر دیگر غیر متمدن در جمع رفقایتان پیدا می شود که تئاتر دوست داشته باشند ، غر غرو نباشند و از هیجان این کار هم خوششان بیاید . خوب اصولا چون ما کلا ملت فرهنگ دوستی نیستیم ، همیشه برای سه نفر در گیشه ی تئاتر شهر بلیط پیدا می شود . حالا هر اجرایی که می خواهد باشد . این را تجربه به من ثابت کرده است . البته بعضی وقت ها برای اجراهای سالن اصلی که آدم های بزرگ بزرگ کار می آورند روی صحنه ، شاید به مشکل بر بخورید و بلیط گیرتان نیاید ، که اینجور مواقع در واقع شما یاد گرفته اید که باید به آدم های بزرگ تئاتر این مملکت احترام بگذارید و برای دیدن کارشان کمی متمدن شوید !

ثالثا آمدیم و به جای یک کار خوب ، یک کار ضعیف به پستتان خورد ، باز هم ضرر نکرده اید . چون زیاد وقتتان را هدر نداده اید . دلتان هم نمی سوزد که اینهمه برنامه ریزی کردم که بیایم کار ببینم آن وقت این از آب در آمد ، چون در واقع شما اصلا برنامه ریزی خاصی نکرده اید که دلتان بسوزد . فلان کارتان را جابه جا نکرده اید ، فلان قرارتان را کنسل نکرده اید ، فلان دوستتان را نپیچانده اید و خلاصه هزار جنگولک بازی در نیاورده اید که وقت تنظیم کنید برای دیدن تئاتر .

تازه  من فکر می کنم حتی در کارهای ضعیف هم چیز برای یاد گرفتن پیدا می شود ، چون اصولا تئاتر پدیده ای است که کلی فکر و اندیشه و زحمت  و تلاش و کار گروهی و ... پشتش خوابیده و توجه به همین نکته ها هم می تواند چیزهای خوب و جدید به آدم یاد بدهد .

در آخر بگویم که حتی اگر از این روش خوشتان نمی آید ، لااقل یک بار امتحان کنید ، شاید به امتحانش بیارزد . خلاصه از ما گفتن بود ، این بهترین روش است برای کسانی که دوست دارند تئاتر ببینند !

۵ نظر:

Hans Schnier گفت...

مگه کسی از راهی غیر از اینم استفاده می کنه؟
برنامه ریزی واسه وقتیه که بخوای ملتو دور خودت جمع کنی وگرنه ما و تئاتر که این حرفا رو نداریم، سرزده پامیشیم می ریم می بینیم میایم دیگه. منتها گفتی خودت، مقلاً الآن با کار محمد یعقوبی نمیشه این حرکتو کرد، نتیجه اش اینکه یا نمی بینی اجرا رو یا روز آخر به زور.

amirreza گفت...

خب اولاً در همه جا مموال به همین صورته با این تفاوت که تعداد سالنهای نمایش و ظرفیت اونها بالاتره مثلاً در مسکو 93 سالن تئاتر و 22 سالن کنسرت وجود داره که در سطح شهر پخشن و مهمتر انوکه یه روز خود من قرار بود جلو تئاتر واختانگوف با یکی از دوستام قرار بزارم ساعت شروع برنامه ساعت 7 بود من تازه 6:15 رسیدم خوابگاه ؛ 6:30 که درومدم به این دلیل که نزدیک هر مکان عمومی اصولاً یه ایستگاه مترو هست من 20 دقیقه ای خودمو بهش رسوندم تازه اگرم فرض کنیم روسها کم از اینترنت میدونن تو تمامه ایستگاههای مترو یه باجهای برای فروش و اعلام برنامههای تئاترها،سینماها وجود داره یعنی مثلاً خود من وقتی داشتم میرفتم دانشکده صبح اون روز 2 تا بیلیط خریدم بعد برا عصر هماهنگ کردم.
2) حالا فعلاً که ما این امکانات نداریم بعدشم اگر اون قدر سالن تئاتر داشته باشیم متعصفانه اون قدر کار برای اجرا وجود نداره و اصلاً نیازیم به اصل لانه کبوتری نیست ولی با این حال امکان یهو تئاتر رفتن وجود داره.
3) هر وقت تصمیم گرفتی با رفقات یهو بری تئاتر یه 3 ساعت زودتر بگو من تو ده دقیقه بیلیط میگیرم براتون چون چون فکز میکنم بهجا اینکه از ساعت 4 اونجا باشین میشه انکارو تو 20 دقیقه انجام داد و بعدشم یه جوری میرسونم بهتون البته اگرم دوست نداشتی ریخت منو ببینی من میتونم بجا ردیف 4 ردیف 10 بشینم.
4) اصولاً باید از مقایسه امریکا در این امور بپرهیزیم.
5)در انتها اگه خواستی به منم بگو داری یهو میری ساعت 6 ساعت پایان کار معدنه ادوات مورد نیازشم با من.

بهروز گفت...

خب تو هم داری از همین روش استفاده می کنی ، اصولا خیلی ها از این روش استفاده نمی کنن !
دیدی حرفه ای نیستی ! کار محمد یعقوبی رو می شد تو هفته ی اول که اومد رو با همین روش به راحتی دید ، هر چند که معتقدم حتی این روزا هم که کار گرفته می شه بازم همین کار رو بکنیم D:

سمانه گفت...

دلم تنگ می شه همیشه برای تمام لحظاتی که بی برنامه ریزی گذروندیم(یک آاااااااااه عمیق!)
این دفعه دیگه کافه نادری رو بریم،می تونیم یه سیگار هم بکشیم که تا ته ریه رو بسوزونه!!(به هیچکی نمی گم!)

dena گفت...

man in karo mikardam behroz vali aghlab kare bad mikhord behem,faghat shayad 1-2 bar hey badi nabood.vase in alan modatiye ag bekham beram mesle motemadena miram.mag inke kolan on roz bekham beram biron ta bebinam hala chi pish miyad.