۱۳۸۹ مرداد ۲۵, دوشنبه

تهوع فرهنگی


دیگه صبرم به سر رسید ، دیگه طاقتم تموم شد ؛ اگه از این به بعد کسی جلوی من از فرهنگ والای ایرانی و تاریخ تمدن ساز ایران و مردم با اصل و نسب ایران زمین حرف بزنه ، آنچنان می رینم بهش که تا هفت پشتش توی ان و گه غرق بشن .


پی نوشت : خوشحال کننده ترین خبر برای من اینه که بگن مثلا یه موتوری که کلاه ایمنی سرش نکرده بود و خلاف می رفت تصادف کرد و ضربه مغزی شد و در جا مرد . هر چی از این انگل های کثافت کم بشه به نفع این جامعه ی مریضه .