۱۳۸۹ مرداد ۳۱, یکشنبه

بهشت و مردم آن

" مردم از بهشت تصور باغ فردوس دارند . جایی که می شود بالای ابرها پرواز کرد و در رودخانه و کوهستان استراحت کرد . اما زیبایی بدون آرامش بی معناست . بزرگ ترین هدیه ای که خداوند می تواند به تو ببخشد همین است : درک کردن زندگی ات . این که زندگی ات را برایت توضیح دهند . این همان آرامشی است که دنبالش بودی . "

" وقتی انسان مطرود باشد، حتی اگر سنگی هم به سمتش پرتاب شود ، برایش عزیز است . "

" معنای بهشت همین است . این فرصت را بدست می آوری تا دیروزهایت را درک کنی . "

" قبل از این که یک پسر بتواند خودش را فدای خداوند یا یک زن بکند ، خود را فدای پدرش می کند . حتی اگر احمقانه باشد ، حتی اگر قابل توجیه نباشد . "

" هر کس در زندگی دیگری اثر گذار است و آن کس در زندگی دیگری ، و جهان پر از داستان است ، اما داستان ها همه یکی هستند . "



پنج نفری که در بهشت به ملاقاتت می آیند / میچ آلبوم / مریم زوینی



پی نوشت : اگر روزی کارگردان درست و درمانی شده بودم و پایم نیز به هالیوود باز شده بود و آن قدر هم قابلیت داشتم که بتوانم آن فیلمی را که دوست دارم بسازم ، حتما اقتباسی خواهم ساخت از همین کتاب ؛ این کتاب لعنتی که به فانتزی ها و فضاهای ذهنی من بسیار نزدیک است . روزی خواهم ساخت و نامش را هم خواهم گذاشت : " بهشت و مردم آن " .



۳ نظر:

Samaneh گفت...

ziad in ketab ro doost nadashtam,be nazaram sambolic boodanesh too zogh mizad.

خر نسبتا فهیم گفت...

ای بابا ، بده که اینجوری که D:

me گفت...

Are you still interested in this book and want to see the movie ? If you are , I want to send you a copy of the movie if you haven't seen it yet .