۱۳۸۶ مرداد ۳۱, چهارشنبه

مغز ما!

امشب مغزمان دارد هی واژه به بیرون پرت می کند . ما هم تند و تند می نویسیم شاید چیز دندان گیری نصیبمان شد.

پی نوشت :دیروز دوست جدیدی پیدا کردم .شپشی که ته جیبم والیبال بازی می کرد!


۴ نظر:

ماندا گفت...

شپش هم شد دوست ؟!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!

اوه ماي گاد

يادم رفت تو ...!

اره واسه تو دوست خوبيه !

نيمه هوشيار گفت...

يه كم بيشتر مي گشتي شايد يه سوسكي چيزي هم پيدا ميشد!

پويا مسئول حمايت از امثالک گفت...

حالا خوبه تو جيبت ۱ شپش پيدا می‌شه که باهات دوست شه...ما که جيبمون رسما پر از خاليه...

آرشه گفت...

تنهایی؟!!!!