دیالوگ با خودم
صفحات
درباره ی دیالوگ
وبلاگ
قفسه ی کتاب
لحظه های تهران
۱۳۸۸ مرداد ۲۰, سهشنبه
گریه
آنقدر با خودش خواند و خواند " یا مولا دلُم تنگ اومده ... شیشه ی دلُم آی خدا ، زیر سنگ اومده " تا بغضش ترکید و های های گریه کرد ...
۲ نظر:
سمانه گفت...
inja ro doost daram
۲۱ مرداد ۱۳۸۸ ساعت ۱۴:۲۶
بهروز گفت...
منم اینجا رو دوست دارم ، به به !! D:
۲۲ مرداد ۱۳۸۸ ساعت ۲۰:۲۱
ارسال یک نظر
پیام جدیدتر
پیام قدیمی تر
صفحهٔ اصلی
اشتراک در:
نظرات پیام (Atom)
۲ نظر:
inja ro doost daram
منم اینجا رو دوست دارم ، به به !! D:
ارسال یک نظر