۱۳۸۹ خرداد ۱, شنبه

آدمای مایه دار


داریم تو نیاوران دنبال جا پارک می گردیم که ماشینو پارک کنیم و بریم یه ساندویچ بخوریم . خیلی جدی دارم حرف می زنم راجع به تاثیر مذهب روی تک تک روابط فردی آدما در دراز مدت . از بغل چند نفر رد می شیم که همه با سگاشون اومدن بیرون گردش .
همون طور که من دارم حرف می زنم و اونم داره به سختی ماشینو از خیابونای تنگ رد می کنه ، می گه : " چه همه اینجا سگ دارن " .
بدون اینکه صحبتمو قطع کنم یا لحنمو عوض کنم می گم : " خب اینا همه مایه دارن دیگه " . بعد هم بحث قبلی رو ادامه می دم .
بعد از سی ثانیه جفتمون با هم می زنیم زیر خنده . سر اون می خوره به فرمون ، سر من هم به جایی نمی خوره .



۲ نظر:

Samaneh گفت...

man motevajjeh e ta'sire mazhab roo ravabete aadama o rabtesh be aadamaye maye dar e sag dar nashodam!

خر نسبتا فهیم گفت...

هیچ ربطی به هم ندارن (: